دیپلماسی خنده؛ از پوتین تا مکرون
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۳۷۶۱
شاید به خاطر همین درس از سیاستمدار و دیپلمات فرانسوی باشد که ولادیمیر پوتین کنفرانس خود را تحت عنوان "رونق اقتصادی شرق" در بندر ولادی وستوک برگزار کرد و و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه قرار است کنفرانس خود را تحت عنوان "شورای سیاسی" اروپا ماه آینده در پراگ، پایتخت جمهوری چک آغاز کند.
بیایید ابتدا در مورد پوتین صحبت کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند هفته گذشته، اولین نشانه از ناامیدی پوتین برای پیروزی کامل در این جنگ ظاهر شد. رئیس جمهور روسیه در یک سخنرانی تلویزیونی کوتاه مدعی شد که هدف او حفظ "روس ها" در مناطق دونتسک و لوهانسک است. به عبارت دیگر، از نشانه اولیه خود یعنی حذف اوکراین به عنوان یک کشور مستقل از نقشه فاصله گرفته است. آیا او اکنون خواستار یک توافق محدود است که بخشهایی از شرق اوکراین را برای همیشه تحت کنترل روسیه قرار میدهد؟ هیچ کس پاسخ این سوال را نمی داند، جز شاید خود پوتین. اما در کمال تعجب، نه ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، و نه حامیان آمریکایی و اروپایی او به این عقب نشینی احتمالی پوتین توجهی نشان نداده اند.
شکست در جنگ تنها نگرانی پوتین نیست. برخلاف ادعای او مبنی بر اینکه تحریمهای غرب بر اقتصاد روسیه تأثیری نداشته است، میتوان دریافت که در آن جبهه نیز کارها طبق برنامه پیش نمیرود. البته روسیه توانسته است مشتریان جدیدی برای نفت خود پیدا کند – مشتریانی مانند هند، چین و ترکیه که با دریافت تخفیف های قابل توجه برای استفاده از حراج روسیه، خرید خود از ایران و عراق را کاهش داده اند.
با این حال، تورم دو رقمی، تعطیلی صدها کارخانه، کمبود گسترده بسیاری از کالاها، کاهش ۲۵ درصدی بینندگان تلویزیون دولتی پوتین، و فرار دهها هزار شهروند طبقه متوسط نشان میدهد که تحریمها کم اثر است.
کنفرانس ولادی وستوک با شعار "آینده از آن آسیاست" تشکیل شد. پیام پوتین این بود: «آسیا آینده را میسازد، در حالی که غرب سقوط میکند».
البته ما این شعار را در دهه ۱۹۵۰، در آخرین سالهای حکومت استالین بر اتحاد جماهیر شوروی شنیدیم. استالین از "آسیای جوان و غرب فرتوت" صحبت کرد. امروز پوتین همان موسیقی را با نت هایی از سمفونی امپراتوری تزاری می نوازد.
به گفته خمیاکوف، رهبر سرشناس پان اسلاویسم، روسیه یک "عقاب دو سر" است: یک سر به شرق و دیگری به غرب می نگرد. پوتین امروز این نماد را که در زمان اتحاد جماهیر شوروی به حال خود رها شده بود، به صحنه می آورد. با این حال، عقابی که رو به شرق است، نزدیک بین است. از ۴۹ کشور آسیایی تنها ۱۷ کشور به صورت جدی در این بازی ظاهر شدند. هیچ یک از سران کشورهای آسیایی در نمایشگاه پوتین حضور نداشتند. عالی ترین شخصیت های خارجی نخست وزیران ارمنستان و مغولستان بودند. ژنرال مین آنگ هلائینگ، رهبر کودتاچیان میانمار (برمه) نیز حضور داشت. اما از طرف چین لی ژانشو، سومین رهبر حزب کمونیست حضور داشت. حتی رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، رنج سفر به ولادی وستوک را نپذیرفت. قدرت های بزرگ اقتصادی آسیایی مانند ژاپن و کره جنوبی یا حتی تایوان حضور نداشتند.
امید پوتین توسعه بلوک "اوراسیا" است که سال ها پیش برای رقابت با اتحادیه اروپا تشکیل شد، اما هرگز به جایی نرسید. با این حال، حتی اگر شرکت کنندگان در کنفرانس ولادی وستوک به این بلوک بپیوندند، در مجموع نزدیک به ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می دهند. در حال حاضر تقریباً همه آنها از نظر تجارت خارجی به اتحادیه اروپا و ایالات متحده نزدیکتر هستند تا روسیه. سهم خود روسیه از تجارت با کشورهای بلوک از ۱۲ درصد تجاوز نمی کند.
از هر زاویه ای، گردهمایی ولادی وستوک یکی از آن نمایش هایی است که در فرهنگ لغت دیپلماتیک از آن به عنوان «ژست» یاد می شود. جالب است که در ولادی وستوک خبری از جنگ اوکراین نبود. هیچ یک از اطرافیان پوتین تی شرت با حرف Z به تن نداشتند و ماشین ضد گلوله او علامت Z را نداشت. شرکت کنندگان این نمایش بدون شک می دانند که مسکو از ولادی وستوک به برلین نزدیکتر است و تاریخ هر چه که باشد، جهت گیری ملی و فرهنگی روسیه به سمت غرب است نه شرق. الکساندر هرزن، نویسنده روسی قرن نوزدهم، نوشت: «روسیه به شرق نگاه میکند تا به خاطر بیاورد که چه خطراتی وجودش را تهدید میکند، و به غرب مینگرد تا دریابد که چگونه این خطرات را خنثی کند».
در حال حاضر، پوتین تنها رهبری نیست که با انجام بازی کنفرانس سعی در صیقل دادن وجهه سیاسی خود دارد. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز مشغول سازماندهی دیپلماسی لبخند است. کنفرانس پراگ برای تشکیل «شورای سیاسی اروپا» بستری برای معرفی مکرون به عنوان یک رهبر قدرتمند اروپایی است. در شرایطی که بریتانیا در بحران فرو رفته است، آلمان توسط یک دولت ائتلافی دست و پا گیر اداره می شود و ایتالیا در آستانه انتخاباتی با نتایج نامشخص است، مکرون امیدوار است فرانسه را به عنوان لنگر کشتی طوفانی اروپا معرفی کند.
شکست مکرون در کسب اکثریت قاطع در انتخابات پارلمانی، امکانات او را برای اعمال قدرت در صحنه سیاسی داخلی محدود کرده است. از این رو، مانند بسیاری از سیاستمدارانی که در موقعیتی مشابه قرار دارند، برای نشان دادن قدرت خود در صحنه سیاست خارجی روی می آورد.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند نمایش مکرون نتیجه بهتری از آنچه پوتین در ولادی وستوک به دست آورد نخواهد داشت. به یک معنا، نمایش مکرون حتی ممکن است مضر باشد. تلاش برای جلوگیری از مشارکت ترکیه به این بهانه که بخش بزرگی از ترکیه در آسیا قرار دارد، می تواند شکاف بین قدرت های غربی و ترکیه را عمیق تر کند.
حذف ترکیه از نمایشگاه پراگ می تواند به انتخاب مجدد رجب طیب اردوغان به عنوان رئیس جمهور کمک کند. اردوغان با استفاده از گفتمان ضدغربی و نزدیک شدن به روسیه در کنار ادعای رهبری جهان اسلام، سعی دارد افکار عمومی ترکیه را از شکست در عرصه های اقتصادی و اجتماعی منحرف کند. در دو دهه اخیر، این اولین بار است که اردوغان در آستانه شکست انتخاباتی قرار گرفته است. موضع ضدترکیه مکرون می تواند طنز تلخی باشد که پیروزی اردوغان را تضمین می کند.
پیشنهاد مکرون معایب دیگری نیز دارد. ابتدا باید پرسید که چه نیازی به یک «کنفرانس» دیگر در اروپا وجود دارد. آیا «سازمان امنیت و همکاری اروپا» و «شورای اروپا» که شامل همه کشورهای قاره است کافی نیست؟ آیا انگلیس به این بهانه که نمیخواهد اروپا در تنظیم سیاستهای لندن مشارکت داشته باشد از اتحادیه اروپا خارج نشد؟ آیا دولت «برگزیت» پس از خروج از اتحادیه مستقر با اهداف مشخص، حاضر است در یک گروه بندی جدید با اهداف و معیارهای نامعلوم شرکت کند؟
در حال حاضر، یک روند رو به رشد در سراسر اروپا، از لهستان تا فرانسه، دور شدن از گروه بندی های قاره ای است. حتی اتحادیه اروپا نیز تا حدودی مشروعیت و محبوبیت خود را در این زمان از دست داده است. روند رو به رشد در بیشتر کشورهای اروپایی به سمت ناسیونالیسم محدود در داخل مرزهای هر کشور، تاکید بر حاکمیت ملی و تلاش برای خودکفایی است. به عبارت دیگر، جهانی گرایی در دو سه دهه گذشته در حال عقب نشینی است و روابط دوجانبه پذیرفتنی تر می شود.
ممکن است بگویید که دیپلماسی لبخند در ولادی وستوک یا پراگ به هر حال ضرری ندارد. متأسفانه این ارزیابی شما صحیح نیست. دیپلماسی لبخند این واقعیت را پنهان می کند که روسیه و اروپای غربی در حال حاضر توانایی یا اراده ای برای خروج از بحران ناشی از جنگ، رکود اقتصادی، تورم و تهدیدات زیست محیطی ندارند. دیپلماسی لبخند به جای سیاست های جدی، نمایش های فرعی ارائه می دهد.
بازی های دراماتیک به پوتین اجازه می دهد تا شکست خود را در میدان جنگ بپوشاند. از سوی دیگر، مکرون و دیگر رهبران اروپایی ناتوانی خود در توقف جنگ در اوکراین را با نمایش پراگ پنهان می کنند. هر دو طرف هنوز رویای "پیروزی" را در سر می پرورانند. غافل از اینکه جنگ هرگز برنده ای ندارد، زیرا در هر جنگی هم پیروز و هم مغلوب در نهایت بازنده خواهند بود. به نظر می رسد زلنسکی فکر می کند که شکست بهتر از تسلیم شدن است زیرا حداقل نشان قهرمان و شهید را ارائه می دهد. از سوی دیگر، لیز تراس، نخست وزیر جدید بریتانیا، از "پیروزی" صحبت می کند. تظاهرات در ولادی وستوک و پراگ مانع از مطرح شدن جدی این مواضع غیرمسئولانه می شود.
*منبع: مدرن دیپلماسی
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1675641منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فرانسه روسیه امانوئل مکرون ولادیمیر پوتین حمله روسیه به اوکراین دیپلماسی لبخند ولادی وستوک اتحادیه اروپا حال حاضر رئیس جمهور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۳۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا پوتین در جنگ اوکراین از سلاح هسته ای استفاده نمی کند؟
به گزارش جماران به نقل از یورونیوز، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه قبلا بارها به غرب هشدار داده که کشورش از نظر فنی برای جنگ هستهای آماده است. در همین حال رئیس جمهوری لهستان با اشاره به تقویت سیستم تسلیحاتی روسیه در بلاروس و کالینینگراد از آمادگی کشورش برای استقرار سلاحهای هستهای ناتو خبر داد.
آندژی دودا، رئیس جمهوری لهستان روز دوشنبه ۲۲ آوریل (۳ اردیبهشت) اعلام کرد که کشورش برای استقرار سلاحهای هستهای ناتو علیه تهدیدهای روسیه آمادگی دارد. این موضوع بار دیگر نگرانیها از جنگ هستهای را افزایش داد.
با این حال، به لطف تأخیر طولانی مدت واشنگتن در ارائه حدود ۶۰ میلیارد دلار کمک نظامی به کییف که در نهایت در اوایل این هفته برطرف شد؛ روسیه هم اکنون ابتکار عمل در میدان نبرد در اوکراین را دارد و بنابراین نیاز کمتری به استفاده از سلاح هستهای تاکتیکی دارد.
تابستان گذشته، زمانی که عملیات موسوم به «تهاجم متقابل» از سوی اوکراین آغاز شد و راه ارتباط زمینی نیروهای روسی به کریمه در معرض خطر قرار گرفت، این گمانهزنی بوجود آمد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه ممکن است به طور جدی درباره یک حمله محدود هستهای برای رسیدن به پیروزی یا جلوگیری از شکستی که میتواند قدرت وی را تضعیف کند، فکر کرده باشد.
با این حال، در حال حاضر نشانههای کمی از ضروری بودن این امر وجود دارد، چرا که «تهاجم متقابل» نیروهای اوکراین در سال گذشته میلادی با آن همه تبلیغات و تحسین نتوانست به اهداف خود دست یابد. در همین حال، نیروهای روسی اولین دستاورد قابل توجه خود را پس از چند ماه با «تصرف آئودیفکا» به دست آوردند و اکنون به سمت شهر راهبردی«چاسیو یار» فشار میآورند.
روسیه قبلا گفته بود که تعدادی از بمبهای هستهای خود را به بلاروس منتقل میکند. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی، این نخستین بار است که مسکو موشکهای هستهای خود را در خارج از روسیه مستقر میکند و نا گفته نماند که بلاروس با سه کشور ناتو، لهستان، لیتوانی و لتونی مرز مشترک دارد و این برای غرب مهم است.
روسیه همچنین حضور نظامی قابل توجه خود در منطقه کالینینگراد، تکهای جداافتاده از سرزمین اصلی خود در منطقه بالتیک را افزایش داده است. اینها همه باعث شد تا لهستان که در همسایگی کالینینگراد قرار دارد اعلام کند که مایل است میزبان تسلیحات هستهای ناتو باشد.
کرملین نیز با تهدیدی مبهم به آن پاسخ داده است. دمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین در ماه آوریل گفت: «در صورت اجرای چنین طرحهایی، ارتش روسیه وضعیت را تجزیه و تحلیل خواهد کرد و تمام اقدامات تلافی جویانه لازم را برای تضمین امنیت خود انجام خواهد داد.»
پوتین قبلاً در یک مصاحبه تلویزیونی در ۱۳ مارس با غرور گفته بود که تواناییهای هستهای روسیه از آمریکا پیشرفته تر است و «سلاحها ساخته میشوند تا از آنها استفاده شود.» او پیش از این نیز در ماه فوریه هشدار داده بود که حضور نیروهای ناتو در اوکراین میتواند منجر به جنگ هستهای شود.
با این حال، ناتو بارها گفته است که هیچ نشانهای مبنی بر آماده شدن روسیه برای آزادسازی زرادخانه هستهای خود وجود ندارد. در واقع، میتوان ادعا کرد که تهدیدی که اخیراً جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا از جانب روسیه احساس میکرد، کاهش یافته است و به نظر می رسد پوتین امیدوار است که ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده از حمایت «پایانناپذیر» از اوکراین خسته شده باشد، یا شاید پیشبینی میکند رئیس جمهور جدید آمریکا تمایل بیشتری برای فشار آوردن بر اوکراین برای رسیدن به توافق داشته باشد؛ توافقی که در نهایت مسکو آن را به عنوان یک پیروزی قلمداد کند.
هشدارهای مقامات مسکو در مورد جنگ هستهای، بهویژه تهدیدهای آخرالزمانی دمیتری مدودف، نخستوزیر و رئیسجمهور پیشین که اکنون معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه است، عموماً در غرب بهعنوان دلسرد کردن حمایت ناتو از اوکراین بهجای تهدید جدی تلقی میشود.
چین به عنوان متحد کلیدی روسیه نیز صراحتا اعلام کرده است که با تهدیدهای هستهای مسکو راحت نیست.
با این حال، سختترین سوال برای دولتهای غربی پی بردن به این است که در ذهن پوتین چه میگذرد. لفاظی در مورد سلاحهای هستهای در سالهای اخیر آنقدر در روسیه عادی شده است که به طور بالقوه میتواند آستانه روانی استفاده از آنها را کاهش دهد.
همچنین نگرانیهایی در مورد وضعیت سلامتی پوتین وجود دارد. گلب پاولوفسکی، مشاور سابق کرملین، پس از آغاز جنگ در اوکراین به ساندی تایمز گفت که وضعیت روحی رهبر روسیه در طول سالهای قدرتش بدتر شده است و او بیشتر «به تصورها و باورهای ذهنش خودش واکنش نشان میدهد» تا اینکه حواسش به واقعیتها باشد.
چرا پوتین به فکر توسل به سلاحهای هستهای است؟
ولادیمیر پوتین، که به طور انحصاری کنترل انبار غول پیکر بمبهای هستهای و موشکهای تاکتیکی روسیه را در اختیار دارد، اگر فکر کند که با یک درگیری بیپایان روبرو است، ممکن است به این نتیجه برسد که تنها یک ضربه قوی، با استفاده از مرگبارترین سلاحی که در اختیار دارد، می تواند او و رژیم او را از ذلت و خواری نجات دهد.
پوتین و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اعلام کردهاند که اگر سرزمین مادری روسیه با تهدید «وجودی» مواجه شود، مسکو حق دارد به سلاحهای هستهای روی آورد.
به دلیل افزایش تعداد پهپادهای مسلح اوکراین و حملات خرابکارانه به پایگاههای هوایی روسیه و شهرهای داخل روسیه و اهداف نظامی در کریمه اشغالی، ممکن است تعریف تهدید وجودی هم در ذهن پوتین تغییر کرده باشد.
شاید از نقطه نظر غربی این امر چندان منطقی به نظر نرسد چرا که سلاحهای هستهای تاکتیکی، با برد و توان محدودترشان، ویرانگر خواهند بود، اما پایان جنگ یا پیروزی فوری برای پوتین را تضمین نمیکنند.
با این حال، در ذهن پوتین، استفاده از سلاحهای هستهای میتواند این پیام را داشته باشد که «با ادامه تحویل سلاح به کییف با تجهیزات پیشرفتهتر برای آسیب رساندن به نیروهای روسیه، چاره دیگری نبوده است.»
پروندههای نظامی فاش شده که در فوریه به دست فایننشال تایمز رسیده بود نشان داد که روسیه در قالب بخشی از راهبرد «تله ترس» برنامههایی را برای استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی در مراحل اولیه درگیری با یک قدرت بزرگ طراحی کرده است.
این اسناد سناریوهایی فرضی را مطرح میکند که در آنها، روسیه در مواجهه با تهاجم به خاک خود و همچنین شرایط بالقوه برای دستیابی به اهداف تهاجمیتر مانند «ممانعت از استفاده دولتها از ستیزه جویی یا تشدید درگیریهای نظامی»، «توقف تجاوز» و «موثرتر کردن» نیروی دریایی روسیه، از سلاح هستهای استفاده خواهد کرد.
چه چیزی پوتین را از استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی باز میدارد؟
دو دلیل اصلی وجود دارد: اولی چین است. شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین علناً اعلام کرده و بدون شک به طور خصوصی شخصاً به پوتین هشدار داده است که هرگز نباید از سلاح هستهای استفاده شود.
چین شریک راهبردی روسیه است. اتحاد بین این دو کشور از زمان آغاز جنگ در اوکراین به طور تصاعدی افزایش یافته است. رهبر چین هرگز دوست روس خود را به دلیل حمله به اوکراین محکوم نکرده، اما تاکنون پیشنهاد کمک نظامی هم نکرده است. علاوه بر این، او در تلاش است تا خود را به عنوان یک صلحطلب نشان دهد، و تلاش میکند توافقی ایجاد کند که به پایان دیپلماتیک جنگ منجر شود و شهرت و قدرت خود را در صحنه جهانی افزایش دهد.
پوتین میداند که اگر دستور حمله هستهای را بدهد، هر چند محدود باشد، شراکت او با چین در خطر جدی قرار خواهد گرفت، اگر از بین نرود.
به طرز جالبی، اسناد محرمانه ای که در بالا به آنها اشاره شد، سوء ظن عمیق مسکو به چین را آشکار میکند و سناریوهای فرضی را توصیف می کند که در آن روسیه در صورت تهاجم پکن با حملات هستهای پاسخ میدهد. اگرچه این دو کشور در سالهای پس از نگارش این طرحها به متحدان نزدیکی تبدیل شدهاند، با حمایت مالی چین است که مسکو از طوفان تحریمهای غرب عبور میکند وبه تقویت قوای نظامی خود ادامه داده است.
یکی از سناریوهایی که حمله فرضی چین را تشریح میکند، اشاره میکند که روسیه میتواند با یک حمله هستهای تاکتیکی پاسخ دهد تا از موج دوم پیشروی نیروهای مهاجم آن جلوگیری کند.
دلیل دوم، واکنش احتمالی ایالات متحده و ناتو است. پوتین ممکن است در ذهن خود استدلال کند که استفاده از تسلیحات هستهای در اوکراین منجر به حمله متقابل هستهای یا متعارف توسط غرب نخواهد شد، چرا که کییف هنوز عضو ائتلاف غربی نیست و بنابراین مشمول ماده ۵ این سازمان نمیشود. ماده ۵ معاهده ناتو تضمین میکند که حمله به یکی از اعضای ائتلاف معادل حمله به کلیت ناتو است.
با این حال، ایالات متحده به صراحت گفته است که استفاده از سلاح هستهای توسط پوتین در اوکراین «عواقب فاجعه بار» برای روسیه خواهد داشت. این که این عواقب چه خواهد بود مشخص نشده است. اما آیا می تواند منجر به رویارویی مستقیم بین ناتو و روسیه شود؟ پوتین باید این سناریوی احتمالی را قبل از قمار روی گزینههای هسته ای خود در نظر بگیرد.
کدام تغییر احتمال استفاده پوتین از تسلیحات هستهای را نشان میدهد؟
آنچه تغییر کرده مقیاس و کیفیت تسلیحاتی است که توسط ائتلاف ۵۰ کشوری به رهبری ایالات متحده ارائه شده است.
اکنون که ایالات متحده موافقت کرده که جتهای جنگنده اف-۱۶ آمریکایی به اوکراین عرضه شود، نبرد برای حفظ برتری هوایی وارد مرحله جدیدی خواهد شد و اف-۱۶ها میتوانند معادله جنگ را تغییر دهند.
با این حال نشانههایی وجود دارد که اشتهای غرب برای ارائه بیپایان تسلیحات به اوکراین رو به کاهش است، به ویژه اینکه بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به کاخ سفید میتواند تلاشهای جنگی متحدان اوکراین را به خطر بیندازد.
در همین حال، ترامپ بارها به ناتو تاخته و گفته است که در صورت پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا، به روسیه خواهد گفت که با کشورهایی که سهم خود به ناتو را پرداخت نمیکنند، «هر کاری که میخواهد» انجام دهد.
آیا روسیه سلاحهای هستهای خود را در فضا قرار خواهد داد؟
با دور شدن تمرکز از تهدید فوری انفجار هستهای در میدان جنگ زمینی، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که پوتین ممکن است در حال بررسی قرار دادن یک دستگاه هستهای در مدار زمین باشد.
پوتین علاقه عمیقی به ابرسلاحهای روسیه دارد که با اشتیاق عمومی او به موشکهای مافوق صوت و همچنین موشکهای کروز مجهز به سلاح هستهای و اژدرهایی با برد نامحدود نشان داده شده است.
قرار دادن دستگاههای هستهای در مدار کره زمین، که احتمالاً سامانههای ماهوارهای آمریکا را هدف قرار میدهند، آخرین نمونه از قابلیتهای تهاجمی رو به رشد روسیه خواهد بود و فضای جو زمین را به حوزه جدیدی از میدان جنگ تبدیل میکند.
این امر ایالات متحده را مجبور به توسعه و استقرار اقدامات متقابل جدید مبتنی بر فضا میکند و یک عنصر خطرناک دیگر را به رقابت تسلیحاتی قدرتهای بزرگ اضافه میکند.
روسیه، چین، کره شمالی و ایران همگی سرمایهگذاری زیادی در قابلیتهای مرتبط با فضا، بهویژه تسلیحات ضد ماهوارهای انجام میدهند که تهدیدی جدی برای شبکه جهانی ارتباطات ماهوارهای آمریکا است که تمام شاخههای ارتش آمریکا برای ناوبری، حملات دقیق و فرماندهی به آن وابسته هستند.
چه عاملی پوتین را از استفاده از سلاحهای هستهای در اوکراین باز میدارد؟
پرتاب تسلیحات هستهای به مدار، نقض فاحش پیمان سال ۱۹۶۷ میلادی در خصوص فضای ماورای جو است. روسیه نیز این معاهده را امضا کرده است. در میان سایر اصول مورد توافق، این معاهده قرار دادن سلاحهای هستهای «یا سایر سلاحهای کشتار جمعی در مدار یا روی اجرام آسمانی یا استقرار آنها در فضا» را ممنوع میکند.
کرملین ادعاهای مقامات آمریکایی درباره تلاش روسیه برای توسعه یک سلاح هستهای فضایی را رد کرده است.
توانمندی هستهای حال حاضر روسیه چقدر است؟
توانایی هستهای روسیه علیرغم امضای قراردادهای مختلف کنترل تسلیحات از زمان پایان جنگ سرد، هنوز هم مهیب است. به گفته فدراسیون دانشمندان آمریکایی، مسکو با دارا بودن ۵ هزار و ۵۸۰ کلاهک هستهای بزرگترین زرادخانه هستهای جهان را دارد.
برخی از این تسلیحات هستهای به اصطلاح سلاحهای هستهای تاکتیکی برای استفاده در میدان جنگ هستند، در حالی که بقیه آنها برای تخریب تمام و کمال شهرها طراحی شدهاند.
پوتین در سال ۲۰۲۳ میلادی اعلام کرد که روسیه آخرین معاهده کنترل تسلیحات هستهای خود با ایالات متحده، تحت عنوان «معاهده استارت نو» را تعلیق میکند. این معاهده تعداد و استقرار موشکهای هستهای دوربرد، کلاهکها و سکوهای پرتاب را از سوی هر دو طرف محدود میکرد.
هرچند که تعلیق مشارکت روسیه، بازگشت روسیه به این توافق را که در سال ۲۰۲۶ منقضی میشود رد نمیکند.
این آخرین توافقنامه کنترل تسلیحاتی باقیمانده بین مسکو و واشنگتن پس از خروج دونالد ترامپ از معاهده تسلیحات میان برد در سال ۲۰۱۸ میلادی بود.